تعجب خواهید کرد اگر بگویم که ما هر کاری کردیم که یک رسانه غربی لفظ «امام » را در مورد ایشان بکار ببرد، اما موفق نشدیم. همه آنها لفظ «آیت الله »را برای امام به کار می بردند.
بنده سال 59 به یکی از اساتید آلمانی که کار رسانه ای نیز می کرد گفتم «استاد! چرارسانه های شما نمی گویند امام خمینی؟ ». خنده ای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم! ». بعد کیف اش را باز کرد و ترجمه ی آلمانی کتاب «ولایت فقیه » امام خمینی رو از آن درآورد. بنده که قبلا ترجمه آلمانی این کتاب رو ندیده بودم با تعجب نام ناشرش رو پرسیدم که گفتن ناشران آلمان شرقی کمونیست. بعد رو به من کرد و گفت: «شما این کتاب رو خوانده اید؟ » جواب دادم: «بله »، جواب داد: «ما هم همین طور، آقای خمینی شما یک تئوری جهانی دارد که اکنون ما درصدد ایم تئوری جدید، در برابر تئوری ایشان مطرح کنیم. ایشان «سیستم امت-امامت » را در برابر سیستم های موجود در جهان تعریف کرده اند. بنابراین اگر ما از لفظ «امام » برای ایشان استفاده کنیم، با توجه به اینکه کلمه «امام » قابل ترجمه نیست و ما به ازایی ندارد، جایگاه رهبری آقای خمینی در بین کشورهای دنیا شاخص می شود. ولی وقتی از لفظ «رهبر » استفاده کنیم، با بار منفی ای که این کلمه در فرهنگ غرب دارد ایشان را در اذهان عمومی، همردیف استالین و موسیلینی و هیتلر قرار می دهیم. این چنین هم از بعد ایدولوژیکی و هم رسانه ای کلمه ی «رهبر » به نفع ما و کلمه ی «امام » به نفع آقای خمینی است. اگر ایشان جایگاه دینی دارند، ما به ایشان می گوییم «آیت الله »، اما لفظ «امام » بار معنوی دارد که اگر تقویت شود طوری می شود که ایشان به عنوان امام، امتِ اسلامی را حول محور رهبری خودش جمع کرده و به وحدت می رساند! و البته ما نمی گذاریم چنین اتفاق بیفتد .
با این صراحت این مطالب را به من گفت و ادامه داد؛ «استفاده از لفظ «امام » نه از طرف دنیای شرق و نه از طرف دنیای غرب ممکن نیست » یعنی نه بلوک شرقیِ چین و شوروی حاضر بودند نه غربی ها! حالا هم بنده عرض می کنم اگر کسی رسانه ی غربی و شرقی پیدا کنه که لفظ «امام » برای امام خمینی استفاده کرده باشد من بهش جایزه می دهم. همه رسانه ها از لفظ «آیت الله » استفاده می کردند. خوب آنها چیزی فهمیده بودند که برای من هم خیلی جالب بود، یکی از نقاط شروع توجه بنده به این موضوع نیز، سرهمین قضایا بود.
جالب است بدانید بعد بنده آمدم در ایران پیگیری کردم ببینم، حداقل به عنوان یک آگهی تبلیغاتی در روزنامه های معتبر غربی آیا می پذیرند ما چیزی بنویسیم که تیترش «امام خمینی » باشد؟ حتی حاضر بودیم 60000 مارک بدهیم که چنین آگهی را چاپ کنند، ولی هیچکدام قبول نکردند. جواب می دادند که فقط «آیت الله خمینی » می توانیم بنویسیم.
این مدت گذشت، حالا خدمتتان عرض کنم وقتی امام به آقای بهشتی گفتن این کلمه امام رو توی قانون اساسی بیار، شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمه ی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمی توانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دسته جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!
بعد غربی ها آمدند نزدیک دو سال و نیم بعد از مطرح شدن تئوری ولایت فقیه در جایگاه سیستم امت و امامت، یک طرح جایگزین رو مطرح کردند با نام جهانی سازی یا جهانی شدن، دو سال و نیم بعد این طرح مطرح شد در برابر این سیستم.
خوب بنابراین، «امامت محوری » اولین کلمه محوری در اندیشه های امام خمینی بود، بعد «امت گرایی » و بعد «عدالت گرایی » که رابطه امامت و امت را تعیین می کند و بعد از آن دو قطبی کردن جهان به اکثریت قریب بالاتفاق که «مستضعفین » هستند و اقلیتِ گردن کش که «مستکبرین » هستند. این پنج کلمه قرآنی که حضرت امام خمینی، گفتمان خودش را با آنها شکل داد، اساس وحدت و در واقع اساس انقلاب اسلامی بود.
شما هر لعنتی که به ایجاد کنندگان انحراف در مسیر انقلاب بکنید، این قدر جگر دشمنان نمی سوزد که بگویید «امام خامنه ای».
برگرفته از سخنان دکتر محمد علی رامین